شب کریسمس
بازم داره کریسمس میاد و من دوباره یاد پاپانوئل چاقالویی می افتم که با یه ریش سفید بلند ، یه لباس قرمز خوشگل ، اون کلاه قرمز لبه دار بزرگ عجیب و غریبش ، یه عینک گرد و ته استکانی که چشمای آبی ریزه میزه مهربونش از پشت اونا برق میزنه ، و اون کوله پشتی بزرگش که پر از هدیه و کادویی برای بچه هاست ، ...
نصفه شب با سورتمه جادویی خودش که 4 تا گوزن بالدار اونو می رونن ، میاد بالای خونه ها و از توی لوله دودکش شومینه ، یهو تالاپی میافته توی خونه و با کلی خنده و شادی داد میزنه : یوووووههههههووووو ! کریسمس مبارک . کریسمس مبارک ! و کادویی ها رو میذاره زیر کاج تزئین شده شب کریسمس و میره .
توی کارتونها ، فیلمها و خلاصه همه جا کریسمس اینجوری به تصویر کشیده شده . آره کریسمس رو منم همینجوری می بینم و باور دارم کریسمس با خودش هر چی پاکی توی دنیاست میاره : خنده ، هدیه ، برف که مظهر سفیدی و پاکیه ، آرزو های خوب ، کاج و . . .
واسه همینه که من از همون اول خیلی به کریسمس علاقه داشتم . اتفاقا خاطرات خوبی هم ازش دارم . کریسمس سال 92 ما کپنهاک بودیم . خیلی خوش گذشت . یه دوست دانمارکی هم دارم (کلوس Claus) که از همونجا با هم آشنا شدیم و البته هنوزم هر از گاهی با هم تماس داریم . اتفاقا دو سه شب پیش باهاش صحبت کردم و عید رو بهش تبریک گفتم .
اینجا هم رفقای ارمنی چند تا دارم : واچه ، آرطور ، اجمین و ... که برای پنجشنبه با هم قرار داریم بریم بیرون . یادمه سه چهار سال پیش ، کریسمس با آرطور و خانواده اش رفتم باشگاه آرارات ببینم مراسم ارمنی ها چطوریه ؟ خیلی عالی بود . یه فامیل آسوری هم داریم ( جمیس و خانمش ، شارلوت) که اونم الان رفته سوئد . ولی بعض شما نباشه ، آدمهای بسیار خوب و مهربونی هستن و من کلی باهاشون خاطره دارم .
اما منم کادویی امسالم رو از پاپانوئل زودتر گرفتم . راستش ویزای کانادام دیروز اومد . اصلا باورم نمی شد .می دونستم تو این یکی دوماهه میاد اما شاید توی تاریک ترین لحظات عمرم بدستم رسید . بهترین هدیه ای که ممکن بود بهم برسه. فکرشو هم نمیکردم وسط خدمت بتونم برم بیرون . حالا می خوام اواخر بهمن ماه با اجازه تون جلای وطن کنم . می خوام برم یه مدتی هوا عوض کنم . ولی خب البته زود برمی گردم .
البته یه کادوی دیگه هم گرفتم و اونم امکان ورودم به مقطع فوق لیسانسه . دیگه از لباس سربازی میام بیرون . بعد از اینکه برگشتم و سرحال شدم ، میرم سر کلاس . البته قبلا در مورد دانشکده های آلمان تحقیق کرده بودم اما چنگی به دلم نزده بودن . حالا با این فرصت پیش اومده ، میرم توی دانشگاههای کانادا واسه بورس دوره دکترا تحقیق می کنم .
آخه می دونید من فعلا بعنوان افسر وظیفه نیرو دریایی در حال خدمتم . هرچند من خاطرات خیلی خوبی از دوران خدمتم دارم و با آدمهای خیلی خوبی همدم شدم . آدمهایی که پشت اونهمه یال و کوپال نظامی گری شون ، دلی به پاکی و زلالی چشمه اعلای دماوند دارن. آدمهایی که مثل آدمهای دیگه عصبانی میشن ، دستور میدن ، با هم قهر می کنن ، دعوا میکنن و... ولی هیچکدومش از ته دل نیست و حتی نمی تونن یه روز دوری همدیگه رو تحمل کنن . درست مثل یه خانواده . ما اونجا فرمانده و سرباز نداریم . رابطه پدری و پسری و اغلب هم رابطه برادریه . خلاصه اینکه خدا رو شکر ، خدمت هم برای من خیلی جالب و آموزنده بوده و هست . من واسه خودم ، یه محیط علمی درست کردم و جالبه همه اونجا بجای اینکه بهم بگن ( جناب سروان ! ) میگن ( مهندس ) . حتی خود فرمانده .
خب دیگه چی بخوام از خدا که بگم پاپانوئل واسم بیاره ؟
آهان ! یه چیز دیگه . من یه دوست خیلی خوب دارم . داره میره سربازی . اونم صادقانه پای یه نفر نشسته . اما دریغا که اونم عین باغهای معلق بابل(!)...
اونم میتونست خیلی راحت دل بکنه و واسه همیشه بره انگلیس . اما بالاخره عشق و علاقه ، این حرفا رو نمی شناسه دیگه . واسه رسیدن به مطلوبش ، تصمیم گرفت بمونه و بره خدمت . اما حیف که (باز هم بماند ... )
میدونم روزهای اول خدمت ، فوق العاده سخت میگذره .از صمیم قلب از خدا میخوام این دوران سخت رو زودتر براش تموم کنه .
حالا این همه از کریسمس و اینا گفتم . اما مطلبم رو میخوام با یه دعا تموم کنم . توی یه قسمتی از دعای عرفه میگه :
((پروردگارا ! سرنوشت مرا خیر بنویس .
تقدیری مبارک .
تا هر چه را تو دیر می خواهی ، زود نخواهم
و هر چه را تو زود می خواهی ، دیر نخواهم ))
روز و روزگار به همه شما خوش .
ایام به کام
کریسمس مبارک
تا بعد . . .
سفرتان بیخطر باشد. دلتان همیشه روشن و امیدوار. اقبالتان بلند و عاقبتتان بخیر.
الهی که در زندگانی خیر و برکت ببینید.
سلام . خیلی متشکرم . اما خواهش می کنم یا نظر ندین یا حداقل یه نام و نشونی از خودتون بنویسید . فکر میکنم اینطوری خیلی بهتره . به هر حال باز هم ممنون .
سلام. حالتون خوبه. کی تشریف میبرید؟ امیدوارم به سلامت برید و برگردید. خبری ازتون نداشتم.