هر روز هزاران نفر تو خیابون می بینیم و از کنار هم رد میشیم . هزاران مشکل و گرفتاری می بینیم و انگار هیچی ندیدیم . روزنامه ها مشحون اند از حوادث و وقایع . ولی بازم انگاری هیچ اتفاقی نیافتاده . آب تو دلمون تکان نمیخوره . بی تفاوت به اینکه آخه بابا : ماها مثلا همه با هم فامیلیما ! همه از نسل آدم و حواییم .... اما انگاری یه جور فراموشی قراردادی و خود خواسته گرفته ایم .
مگه چند سال از مرگ سعدی میگذره که یادمون رفته : بنی آدم اعضای یک پیکرند ...
ولی یه زمانایی لابلای همین بازی ، یدفعه یه چیزی خیلی توجهمون رو به خودش جلب میکنه . یه چیزی از جنس همون چیزای عادی روزمره . چیزی که شاید فقط تو همون زمان و مکان برامون مهم جلوه کرده باشه . اما هر چی هست ، یدفعه برامون مهم میشه . چرا ؟ نمی دونم . گمان هم نمی کنم کسی بتونه جواب بده چرا بعضی وقایع عادی روزمره ، یهو واسه آدم نمود پیدا میکنه .
پر واضح و مبرهن است که بیمارستان ، جای مریض و دارو و دکتره . منم هم مریض عادی دیده ام . هم مریض بد حال ، و هم دور از جون شما ، مرده هم دیده ام . ولی دیدن این مریض ، حال عجیبی بهم داد :
نه می شناسمش ، نه تا حالا دیدمش ، نه اصلا اسمشو میدونم چیه . فقط می دونم یه پسر جوان 19 ساله است از اهالی تویسرکان که سال پیش اومده تهران تا کار کنه و رو پای خودش وایسته . اومده ور دست یه راننده جرثقیل کار میکنه .
ولی الان توی بیمارستان چمران ( نوبنیاد) و در حالت کماست . طفلکی دو شب پیش ، تو شب قدر ، مونده وسط دو تا ماشین سنگین و دو سه تا از استخوانهای قفسه سینه اش خرد شده و به کبد و ریه اش بدجوری آسیب رسونده . دکترا بهش چندان امیدی ندارن .
اوستاش می گفت انگاری بهش الهام شده بود یه بلایی میخواد سرش بیاد . چون شب قبل از حادثه ، خیلی بی ربط ازش پرسیده بود : اوستا ! اگه به قفسه سینه آدم خیلی فشار بیاد ، آدم می میره ؟!! انگاری به طفلک الهام شده بود ...
تو را به صاحب این شبهای عزیز ، بیاییم واسه برگردوندن این بچه به خانواده اش دعا کنیم . یه لحظه خودمونو بذاریم جای مادرش ، پدرش ، برادرش یا خواهرش ...خیلی سخته .
معبودا ! به حق و حرمت همین شبهای عزیز ، به همه ی مریضا ( خاصه ، مریض منظور ) لباس عافیت بپوشان. الهی آمین
التماس دعا
حق نگهدارتون
عجب اوضاعی. خدا انشا الله شفاش بده. گرچه اینی که شما گفتید دیگه امیدی بهش نیست. اما الهی خداوند پشت و پناهش باشه حالا چه اینجا چه اونجا. پناه بر خدا از مرگ فاجعه.