تمام ناتمام من با تو تمام میشود

زیباترین حرفت را بگو / چرا که ترانه ما / ترانه بیهودگی نیست / چرا که عشق ، حرفی بیهوده نیست ( احمد شاملو )

تمام ناتمام من با تو تمام میشود

زیباترین حرفت را بگو / چرا که ترانه ما / ترانه بیهودگی نیست / چرا که عشق ، حرفی بیهوده نیست ( احمد شاملو )

یک آغاز سبز ...

هیچوقت روزای اولی که احساس کردم تو دلم طوفان شده یادم نمیره . بیان حسش ممکن نیست . یه حس قشنگ . حس جوونه زدن و شکوفه دادن . یه شور و شوق عجیب . به قول سهراب ، پاسبانها هم به چشم من شاعر میومدن !

اما ذهنم پر بود از امیدها و تردید ها ... اما و اگر ها ... خیلی سخت بود .  

تا اینکه یه روز قشنگ سرد و زمستونی دل رو زدم به دریا و گفتم ...

نمی دونستیم چیکار باید می کردیم . فقط سپردیم به دست خدا . هر چی اون صلاح بدونه . و سپردیم به خدا...   

خدا یه مدتی ما رو امتحان کرد .

سخت ترین امتحان عمرمونو دادیم .

و دید که راست میگیم . حرفمون با دلمون یکی بود . احساسمون از ته دل بود .

ناب ناب . طیب و طاهر ...

و خدا رو شکر از امتحانش رو سفید اومدیم بیرون .

هم من

هم او

ایمان داریم که اگه این سختیها و موانع نبود ، الان این حس خوب وجود نداشت .

حالا دیگه جای همه ی گذشته ها، یه یاد سبز کاشتیم و تا ابد سبز نگهش میداریم .

حالا، هر دو، عهد بسته ایم سبزی اش را یک عمر شاکر باشیم.

این دوماه به حرمت و برکت بزرگترین آموزگار عشق زندگی مشق می کنیم تا باشد که از امتحاناتش سربلند بیرون بیاییم.

بهار که شد، به خواست خدا، شروع سفرمان را جشن خواهیم گرفت.

کاش به خوبی خودتان، دعای مهربانی هایتان را بدرقه‌ی زندگیمان کنید تا از آن ره توشه سازیم. مسیر پرفراز و نشیبی است، می دانیم! ولیکن به لطف و رحمت الهی مشتاقانه امیدواریم.