زهی عشق ، زهی عشق ، که ماراست خدایا
چه نغز است و چه خوب است و چه زیباست خدایا
چه گرمیم ، چه گرمیم ، از این عشق چو خورشید
چه پنهان و چه پنهان و چه پیداست خدایا
فرو ریخت ، فرو ریخت ، شهنشاه سواران
زهی گرد ، زهی گرد ، که برخاست خدایا
فتادیم ، فتادیم ، بدان سان که نخیزیم
ندانیم ، ندانیم ، چه غوغاست خدایا
نه دامیست ، نه زنجیر ، همه بسته چراییم ؟
چه بند است ، چه زنجیر ، که برپاست خدایا ؟
( مولانا جلال الدین رومی )