ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا موعد دیدار کجاست
هر که آمد به جهان ، نقش خرابی دارد
در خرابات ، بگوئید که هشیار کجاست
آنکس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست ، بسی محرم اسرار کجاست
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجائیم و ملامتگر بیکار کجاست
باز پرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کین دل غمزده ، سرگشته گرفتار کجاست
عقل دیوانه شد ، آن سلسله ی مشکین کو
دل ز ما گوشه گرفت ، ابروی دلدار کجاست
ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ، ولی
عیش بی یار مهیا نشود ، یار کجاست
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما ، گل بی خار کجاست
گیلان - سیاهکل - مرداد ۸۵
واقعیتش اینو کاملا موافقم٬ گل بی رخ یار خوش نباشد٬بی لاله بهار خوش نباشد. یا حق. گیلان خوش بگذره.