-
به مناسبت روز Valentine
چهارشنبه 26 بهمن 1384 18:18
دیروز ، 14 فوریه بود . روز عاشقا . روز والنتاین . به همه ی اونایی که عاشقن و اونایی که فکر می کنن عاشقن و اونایی که میخوان عاشق بشن و اونایی که ... و خلاصه به همه و همه ، پیر و جوون ، بزرگ و کوچیک و غیره و غیره مبارک باشه . البته اینو بگم ما آریائیها خودمون اینقدر فرهنگ و تمدن و پیشینه ی تاریخی محکم و پرافتخاری داریم...
-
برای پدرم ...
شنبه 22 بهمن 1384 21:34
کلبه ی مهر اگر پابرجاست ، همه از دست ملامت کش توست خنده ی یاس ز سرما مرده است همتت رخوت سرما را شست نگهت ریشه در اعماق درختان دارد بالهایت ، مثل یک قاصدک رنگارنگ کز میان شب خاکستری و آه تهی می آید از دیاری که در آن مردم مرد از سر صبح سحر تا شب سرد ساقه ی لطف و صفا میکارند خبر از آمدن موسم گرما دارد ای پرستو ... فصل...
-
بارون
جمعه 14 بهمن 1384 00:16
بازم سلام قبل از اینکه بخوام برم سر اصل مطلب ، باید توضیح بدم که من از همون روز اولی که می خواستم وبلاگم رو شروع کنم ، فقط می خواستم بنویسم . بنویسم تا خودمو از نگفته هام خالی کنم و افکارم رو بیارم روی کاغذ . کاری که تا حالا به هر دلیلی نکرده بودم ( شاید مهمترینش کمبود حال بوده ! ولی انصافاً دلایل دیگه ای هم داشتم )...
-
لنگه کفش !
دوشنبه 10 بهمن 1384 22:16
سلام روز و روزگارتون بخیر و شادی محسن چاوشی از اون خواننده هاییه که حرف نداره . صدایی فوق العاده جذاب و گیرا داره که گوش هر شنونده ای رو نوازش میده . یه حزن غریبی توی صداشه که وصف حاله . آلبوم جدید محسن چاوشی به نام ( لنگه کفش ) بتازگی به بازار اومده . این یکی هم مثل دو تا آلبوم قبلیش ، فوق العاده است . حالا خودتون...
-
انتظار
پنجشنبه 6 بهمن 1384 00:17
سلام . امشب میخوام از موضوعی صحبت کنم که همه مون تا حالا هزاران بار تجربه اش کردیم و کاملا میشناسیمش و اون ، انتظار ه . مثل انتظار برای تموم شدن یه سخنرانی خسته کننده ، انتظار برای رسیدن اتوبوس به ایستگاه ، انتظار برای اعلام نتایج کنکور ، انتظار برای رسیدن یه نامه از یه راه دور ، انتظار برای بدنیا اومدن یه نی نی...
-
ستاره دنباله دار
یکشنبه 2 بهمن 1384 20:38
سلام امروز که مثل همیشه و طبق معمول روزهای دیگه ، مشغول کار بودم و مثلا سرم شلوغ بود ، یه شرایطی برام پیش اومد که من رو فرستاد توی خاطرات 7-6 سال پیش . رفتم به سال 78 . یه دوستی داشتم به اسم ( رامین مرادی ) . یادش بخیر . از اول تا پنجم ابتدائی با همدیگه همکلاسی بودیم . چون اونا خونه شون رو عوض کردن ، دیگه راهنمائی و...
-
روز تولد من
چهارشنبه 28 دی 1384 00:06
با هم بزرگ شدیم . دوره کودکی رو تقریباً همیشه با هم بودیم . همبازی هم . هنوز هم عکسهایی که من و اون توی بغل آقاجون ( مرحوم پدربزرگم ) نشسته ایم ، توی آلبوم خاطراتم ، یاد آور همون دوران قشنگه . یاد آور دوران کودکیمون . دورانی که توی اون ، به هیچی بجز بازی فکر نمی کردیم . بدور از محدودیتها و معذوریتهای بزرگترها ، میزدیم...
-
خاطره کلاس عربی
شنبه 24 دی 1384 00:09
خاطره ، مجموعه ای از لحظات و وقایعی است که در گذشته ای دور یا نزدیک ، برامون پیش اومده و شاهد رخداد اونها بوده ایم . هر لحظه از لحظات زندگی میتونه یک خاطره باشه برامون . یک خاطره کوچیک یا بزرگ . یک خاطره تلخ یا شیرین . مثل خاطره اولین روز رفتن به مدرسه – خاطرات شیطنتهای دوران دبیرستان – خاطرات دوران دانشگاه یا خدمت –...
-
شاعرانه ها
شنبه 17 دی 1384 16:54
سلام تو این هفته سرم با تهیه لوازم و وسایلی که لازم دارم گرم بود . نمی دونین انگاری دارم میرم پشت کوه . مثل این آدمهای گرسنه که تا حالا توی قحطی مونده باشن ، هر چی به ذهنم میرسه میخرم . چیزایی که شاید تا حالا خیلی بهشون توجهی نداشتم یا فکر نمی کردم یه روزی اینقدر بهشون نیاز داشته باشم . لابلای اینا ، چیزای جالبی هم...
-
شکرانه یک شروع مجدد
شنبه 10 دی 1384 01:01
خب بازم سلام دوستان عزیز : میخوام بگم سومین هدیه کریسمس من هم رسید . یادتونه که از خدا خواستم کار اون دوستم رو هم درست کنه ؟ درست شد . به همین سادگی . نمی خوام راجع به جزئیاتش بنویسم . فقط می خواستم بهتون بگم کارش درست شد . اینو که میگن : خدا گر ز حکمت ببندد دری ز رحمت گشاید در دیگری یا اینکه : در نومیدی بسی امید است...
-
هدیه کریسمس من
سهشنبه 6 دی 1384 22:13
شب کریسمس بازم داره کریسمس میاد و من دوباره یاد پاپانوئل چاقالویی می افتم که با یه ریش سفید بلند ، یه لباس قرمز خوشگل ، اون کلاه قرمز لبه دار بزرگ عجیب و غریبش ، یه عینک گرد و ته استکانی که چشمای آبی ریزه میزه مهربونش از پشت اونا برق میزنه ، و اون کوله پشتی بزرگش که پر از هدیه و کادویی برای بچه هاست ، ... نصفه شب با...
-
نسل سوم
جمعه 2 دی 1384 09:00
نسل سوم ، معروف به ((یو یو )) در اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت به دنیا آمد . این نسل از روز اول افتخار تماشای برنامه های دلپذیر صدا و سیما را داشت . ( ظاهراً به برنامه های صدا و سیما در اون زمان می گفتن : پشم و شیشه ! علتش رو جوانها برن از بزرگترهاشون بپرسن . حتما ً متوجه میشن . البته کارتونهایی مثل هاچ زنبور عسل و...
-
یلدا ایرانی ترین شب سال
چهارشنبه 30 آذر 1384 23:35
نمیدانم به انتظار چه نشسته ام .به انتظار معجزه ای آسمانی ؟ شب یلد ا یی ام آغاز میشود .حافظ هم امشب از من میگریزد .غزلی ندارد تا بتواند دردم را تسکینی بخشد . سکوتی عمیق و کشنده ... امشب شب یلد ا ی من است و میدانم امشب چه شب یلدا یی ست برای تو ... برای تو که یلدا ی زندگی ات را یافته ای . نمیدانم امشب در چه حالی......
-
ماموریت ناتمام
پنجشنبه 17 آذر 1384 20:05
بسم رب الشهداء و الصدیقین سه شنبه 15 آذر 84 هواپیمای هرکولس C-130 مانور بزرگ آبی – خاکی ارتش ( عاشقان ولایت ) در چابهار یک عده خبرنگار که برای پوشش خبری مامور شده بودند یک عده از دریا دلان نیروی دریایی ارتش بروز نقص فنی در هواپیما دوبار پرواز بر فراز آسمان تهران تا اخذ اجازه فرود ساعت حدود 12:50 شهرک توحید باز هم یک...
-
حس زیبای تولد
سهشنبه 15 آذر 1384 22:44
به نام خدا سلام اصولا واژه تولد ، نماد و سمبل شادی و نوید دهنده یک رخداد مبارکه . آخه خیلی ها فکر می کنن تولد فقط مال زمانیه که یه کوچولو به دنیا میاد . اما هر چیزی که آغاز یک رویداد باشه رو میشه به تولد تعبیر کرد . مثلا تاسیس یه دفتر کاری ، نگارش یه کتاب جدید، اختراع یا کشف یه چیز جدید و . . . همه اینا یه جور تولده ....
-
بهانه ای برای آغاز
شنبه 12 آذر 1384 11:49
قبل از اینکه بخوام در مورد موضوع خاصی صحبت کنم ، خیلی دوست دارم بدونید که شاید تا حالا صد بار یا شایدم هزار بار خواستم که دست به قلم بشم و بنویسم . اما هر وقت خواستم شروع کنم ، انگار یکدفعه همه چیز از یادم رفته .انگار هیچی برای نوشتن نداشتم . پس کجا رفتن اون همه گفتنیها ؟ اصلا نکنه هیچی نبوده و من خیال می کردم چیزی...